مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
سه روز بود، که در مکّه بیقراری بود نگـاه کـعـبه، پُر از چـشمانتظاری بود سه روز؛ صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر» سحـابِ رحـمـت و ابرِ امـیدواری بود به احـتـرام شـکـوفـایـی گـل تــوحـیــد سه روز؛ کار حرم عشق و رازداری بود زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل» در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود پس از سه روز؛ از آن روی ماه پرده گرفت حرم که محـرم اسـرار کـردگاری بود صفای آینه از چشم «مَروه» میتابـید شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود زمین به مقدم مـولـود کعـبه، مینازید هوا هوای بهـشـتی، زمان بهـاری بود فـرشـتـگـان خـدا، در مـقـام ابـراهــیـم سرودشان، غزل عشق و بیقراری بود سحـر به زمـزم توحـیـد، آبرو بخـشید علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود قسم به وحی و نبوّت که در کنار نـبی عـلی تمـام وجودش، وفـا و یـاری بود نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری عـلی که جـلـوۀ آیـات جـاننـثاری بود چگونه نخل عدالـت نمینشست به بار که اشک چشم عـلی، گرم آبـیاری بود امیـر ظـلـمسـتـیـز، افـسـر یـتـیـمنـواز! یـگــانـه آیـنـۀ عـدل و اسـتـواری بـود همین نه مکّه از او عطر ارغوانی یافت مدیـنـه، از نَـفَـس او بنـفـشـهکاری بود علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید عـلـی، تـبـلـور ایـمـان و پـایداری بود عــلـی، بـه واژۀ آزادگـی تـَــقـدّس داد عـلی، تـجـلّی ایـثـار و بـردبـاری بـود جهان کوچک ما حیف درنیافت که او پُر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟ قـسم به کـعـبه که سجّـادۀ گـلافـشانش زِ خـون جـبهـۀ او بـاغ رستگاری بود |